امشب بر حسب اتفاق آخرین آیه ای که در دوره ختم قرآن ، نوبت امشب بود که تفسیر کنم این آیه بود:

 

وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَآصَّةً ۖ وَاعْلَمُوٓا أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ ... و از عذابی [که نتیجه گناهان گوناگون است‌] بپرهیزید، [عذابی‌] که فقط به ستمکاران از شما نمی‌رسد [بلکه وقتی نازل شود، همه را فرا می‌گیرد، ستمکاران را به خاطر ستم و اهل ایمان را به سبب اختلاف و نزاع و ترک امر به معروف و نهی از منکر] و بدانید که خدا سخت کیفر است. انفال 25

 

عذاب مگر شاخ و دم دارد؟ قم و غیر قم دارد؟ کجا نوشته چون قم هستی قهر الهی شاملت‌ نمی شود؟  حالا که بحثش شد کمی در مورد روایات امنیت قم بنویسم. برای فهم این دسته روایات روایات دیگر را می گذارم و البته در ذهن خود تاریخ را در نظر داشته باشید نه واقعه ای که اکنون در آن محقق شده است (بحث بیماری کرونا). چون در مورد کنونی امکان خطا در فهم زیاد است ولی در مورد تاریخ خیر.

 

ضمنا در مورد اینکه اصلا قوم پیامبر اسلام عذاب می شوند و یا نه؟ یا اینکه اصلا شیوه عذاب چطور است؟ بحث زیاد است. حتی ممکن است برداشته شدن لذت مناجات با خداوند نوعی عذاب باشد!!! بهر صورت خداوند می فرماید: وَمَا کَانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِیهِمْ ۚ وَمَا کَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ ؛ ولی (ای پیامبر!) تا تو در میان آنها هستی، خداوند آنها را مجازات نخواهد کرد؛ و (نیز) تا استغفار می‌کنند، خدا عذابشان نمی‌کند.

 

روایتی ذیل آیه شریفه است که پیامبر خود را استغفار کننده برای گناهان امت خود شمرده است و این خود سببی برای رفع و دفع بلایا از امت است. از طرفی سنن الهی اجتناب ناپذیری هم وجود دارد. آیات ابتدایی سوره اسری و هشدار خداوند به بنی اسرائیل درس خوبی برای امت پیامبر است. (ر.ک: دیدگاه علامه طباطبایی در المیزان)

 

در قسمتی از این آیات شریف می خوانیم: عَسَىٰ رَبُّکُمْ أَنْ یَرْحَمَکُمْ ۚ وَإِنْ عُدْتُمْ عُدْنَا . امید است که پروردگارتان [در صورتی که توبه کنید] به شما رحم کند و اگر به طغیان و فساد برگردید، ما هم [به کیفر شدید و عذاب سخت] بازگردیم ...

 

ما در این نوشتار نمیخواهیم تطبیقی بدهیم، یا وضعیت موجود را عذاب بدانیم! یا قصد نکوهش یا سرزنش شخص یا گروهی را داشته باشیم بلکه توضیحی مقدمه ای را در مورد عذاب و قهر الهی مطرح کردیم تا آماده بررسی روایات قم شویم.

در حدیثی میخوانیم: ٍ قَالَ: کُنَّا ذَاتَ یَوْمٍ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَذَکَرَ فِتَنَ بَنِی عَبَّاسٍ وَ مَا یُصِیبُ النَّاسَ مِنْهُمْ فَقُلْنَا جُعِلْنَا فِدَاکَ فَأَیْنَ الْمَفْزَعُ وَ الْمَفَرُّ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ فَقَالَ إِلَى الْکُوفَةِ وَ حَوَالَیْهَا وَ إِلَى قُمَ‏ وَ نَوَاحِیهَا ثُمَّ قَالَ فِی قُمَّ شِیعَتُنَا وَ مَوَالِینَا وَ تَکْثُرُ فِیهَا الْعِمَارَةُ وَ یَقْصِدُهُ النَّاسُ وَ یَجْتَمِعُونَ فِیهِ حَتَّى یَکُونَ الْجَمْرُ بَیْنَ بَلْدَتِهِمْ. (بحار ج 57 ص 215)

 

یعنی: بسندى از سلیمان بن صالح که روزى نزد امام ششم علیه السّلام بودیم و فتنه‏هاى بنى عباس ذکر شد و آنچه از آنها بمردم میرسد، گفتیم: قربانت، پناهگاه و گریز در این زمان بکجا است؟ فرمود: بکوفه و اطرافش و بقم و اطرافش و آنگاه فرمود: شیعه‏ها و دوستان ما در قمند، آبادانى در آن فزون شود و مردم در آن گرد آیند تا آتش میان شهرشان باشد. (کنایه از آبادی شهر)

مضمون روایت فوق، احتمالا امنیت جانی در زمان خاصی (درگیری های بنی عباس) یا امنیت دینی در زمان خاص می باشد. (یعنی مقطعی است)

 

روایت دیگر: بسندى تا رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلم که چون مرا بآسمان بردند جبرئیلم بدوش راست برداشت و نگاه کردم بیک بقعه از زمین کوهستان که سرخ بود، زیباتر از رنگ زعفران و خوشبوتر از مشک بناگاه بر آن پیرى بود و کلاه بلندى بر سر داشت با جبرئیل گفتم، این بقعه سرخ زیبارنگتر از زعفران و خوشبوتر از مشک چیست؟

گفت: سرزمین شیعه تو و شیعه على علیه السّلام است گفتم این پیر کلاه دراز کیست گفت ابلیس، گفتم از آنها چه میخواهد، گفت میخواهد آنها را از دوستى على باز دارد و بفسق و هرزگى وادارد، گفتم: اى جبرئیل ما را نزد آنها فرود آور، ما را تندتر از برق جهنده و دیده روشن بدانها فرود آورد و گفتم قم یعنی برخیز اى ملعون، و با دشمنانشان در مال و فرزند و زن شریک شو که تو را تسلطى بر شیعه من و شیعه على نیست، و آنجا قم نامیده شد. (بحار ج 57 ص 207)

دلالت: روایت فوق امنیت دینی قم و اینکه مامن شیعیان دوازده امامی خواهد بود و دسیسه های زیادی برای آن خواهد بود که به لطف خداوند از لحاظ دینی همینطور است و با تمامی فراز و نشیب های تاریخی قم محلی مناسب برای شیعیان بوده.

روایت دیگر: در اختصاص (101): بسندى که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلم فرمود: چون مرا بآسمان چهارم بردند نگاه کردم بگنبدى از لؤلؤ که 4 پایه و 4 در داشت و چون دیباى سبز بود، گفتم: اى جبرئیل این گنبد چیست که در آسمان چهارم بهتر از آن ندیدم، فرمود:

دوستم محمّد، این صورت شهریست که بآن قم گویند که مردمى با ایمان در آن گرد آیند، منتظر محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلم و شفاعت او در قیامت و روز حساب، دچار اندوه و گرفتارى و بدیها باشند، راوى گوید از امام دهم پرسیدم تا کى در انتظار فرج باشند؟ فرمود تا آنگاه که آب روى زمین پدیدار گردد. (بحار ج 57 ص 207)

دلالت: قم اگرچه مامن شیعیان است اما از لحاظ هایی مثل دیگر امکنه دچار گرفتاری خواهد بود. عین روایت: یَجْرِی عَلَیْهِمُ الْغَمُّ وَ الْهَمُّ وَ الْأَحْزَانُ وَ الْمَکَارِه‏.

روایت دیگر: از حماد الناب که ما گروهى نزد امام ششم علیه السّلام بودیم که عمران بن عبد اللَّه قمى نزد او آمد و آن حضرت از او احوالپرسى کرد و خوش باش گفت و خشنودى نشان داد و چون برخاست من بامام گفتم: این چه کس بود که با او چنین خوش باش کردى؟ فرمود: از خاندان نجباء بود یعنى مردم قم که هیچ زورگوئى آهنگ آنها نکند جز آنکه خدایش بشکند و خرد کند. بحار ج 57ص211

دلالت: انتهای کار کسی که به اهل قم با زور و شمشیر و ... قصد قهر و غلبه کند شکست خواهد بود.

روایت دیگر: بسندى از ابى الحسن یکم علیه السّلام که قم آشیانه آل محمّد است و جایگاه شیعیانشان ولى البته هلاک شوند گروهى از جوانهاشان بگناه پدران خود و براى خوار شمردن و مسخره کردن بزرگانشان و مشایخشان و با این وضع خدا شر دشمنان و هر بدى را از آنها بگرداند.

دلالت: قم مامنی برای شیعیان است، اما این به این معنا نیست که هیچ خطر و تهدیدی برای هیچ قمی بوجود نیاید، بلکه سنت الهی (ر.ک: سوره اسراء و سرگذشت بنی اسرائیل که در ابتدا ذکر شد) در مورد اهل قم نیز ساری و جاری است.

روایت دیگر: در خطبه ملاحم امیر المؤمنین علیه السّلام که پس از جنگ جمل در بصره ایراد کرد، فرمود: حسنى سردار طبرستان با جمعى بسیار از سواره و پیاده‏اش خروج کند تا به نیشابور آید و آن را بگشاید و درهایش پخش کند و سپس باصفهان آید و سپس بقم، و میان او مردم قم نبردى سخت رخ دهد که در آن مردمى بسیار کشته شوند و اهل قم شکست خورند و حسنى اموالشان را چپو کند و زنانشان و فرزندانشان را اسیر کند و خانه‏هاشان را ویران سازد، و مردم قم بکوهى بنام «وردآهار» پناه برند و حسنى 40 روز در شهرشان بماند، و از آنها 20 مرد بکشد و دو مرد بدار زند و از آنها بکوچد. (بحار 57 ص 215)

دلالت: صرف نظر از تحقق مصداق این روایت یا عدم آن و پیشگویی بودنش برای آینده، این موضوع مسلم است قمی بودن یک مانع برای شکست نخوردن در جنگ نیست! بلکه قمی ها در این نبرد شکست می خورند و حتی اموالشان غارت می شود و ... پس این موارد مثل دیگر شهر ها در قم نیز رخ می دهد.

روایت دیگر: چون زکریا بن آدم قمى بآن حضرت گفت: اى آقایم میخواهم از میان خاندانم بیرون روم که نابخردان در آن فراوان شدند فرمود. مکن زیرا بوجود تو بلاء از مردم قم دور شود چنانچه بوجود امام هفتم بلاء از مردم بغداد دور شد. (بحار الانوار ج 5 ص 217)

دلالت: مشخص است همانطور که برخی مومنین خاص سبب دفع بلا از دیگران هستند، و در تفسیر روایی آیه شریفه:  251 بقره هم ذکر شده قم هم از این قانون پیروی می کند.

چون فکر میکنم با این توضیحات، شبهات از دیگر روایات رفع شد دیگر به ذکر روایات در این زمینه نمی پردازم. روایات این موضوع، و آنچه در بالا ذکر شد و  ج 57 بحار صفحه 200 به بعد قابل مشاهده است. اگر پرسشی باقی بود برایم بنویسید...

منتظر النهار اذا تجلی